بتا پاي اين ره نداري چه پويي

شاعر : سنايي غزنوي

دلا جان آن بت نداني چه گوييبتا پاي اين ره نداري چه پويي
که بر لافگاه سر چار سوييازين رهروان مخالف چه چاره
که در عقل رعناست اين تندخويياگر عاشقي کفر و ايمان يکي دان
تو آبي و پنداشتستي سبوييتو جاني و انگاشتي که شخصي
جز اين دوست را تا نيابي نجوييهمه چيز را تا نجويي نيابي
چو تو در ميانه نباشي تو اويييقين دان که تو او نباشي وليکن